بي قراري هاي دلم ( متن عاشقانه)
بي قراري هاي دلم ( متن عاشقانه)

حالا چگونه بايد اين لحظه هاي دور از تو بودن را بگذرانم نميدانم ،
تنها ميدانم که بايد با حسرت و اين دل بهانه گير ،
بي قراري هاي دلم را تحمل کنم
![]()
![]()
به بهانه ديدن باران ، آمدم به سوي تو ، به بهانه اينکه به يادت هستم در زير باران قدم زدم
و اي کاش تو در آن لحظه در کنارم بودي…
به بهانه ديدن ستاره ها ، هر شب را به عشق تو بيدارم ، شايد روزي همه بفهمند که تويي تک ستاره آسمان قلبم…
به بهانه ساحل ، غرق شدم درون دريا ، تا بيايم به سوي تويي که مرا بدجور دلتنگ خودت کرده اي
به اين بهانه و آن بهانه ، تو شده اي تنها بهانه ي دلم !
اينگونه که دلم هميشه و همه جا بهانه ي تو را ميگيرد !
روزهاي تنهايي هايم ميگذرد و هنوز تو را در کنارم نميبينم ، هنوز باور ندارم که بايد در حسرت اين باشم که تو را هميشه در کنارم ببينم
روزهاي سرد زندگي ام اينگونه ميگذرد و دلتنگي است که به غمهايم اضافه ميشود ، و اين غصه هاست که به همه وجودم نقش تلخي را داده است
حالا چگونه بايد اين لحظه هاي دور از تو بودن را بگذرانم نميدانم ، تنها ميدانم که بايد با حسرت و اين دل بهانه گير ، بي قراري هاي دلم را تحمل کنم
وقتي جز تو هر چه در زندگي ام است برايم هيچ ارزشي ندارد پس بدون تو چه سود دارد نفس کشيدنهايم؟ چه سود دارد اين رفتن ها و آمدن هايم؟
چه سود دارد آن بهانه ها ، آن دريا و آن ستاره ها ، آن بي قراري ها و آن زجر تنهايي ها !
و حالا بايد پي برد به گذشتن از سدها ، به تحمل سختي ها ، به بستن چشم بر روي آدمها
تا که چشم باز کنم و ببينم تنها چشمهاي تو را ، تا به بهانه ديدن چشمهايت بميرم همانجا!
نویسنده: مهدی لقمانی
مطالب اخیر مرتبط: متن های عاشقانه
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۱۹ ق.ظ توسط دلـدارتــو
|
سلام خدمت بازدید کننده گان گرامی