آغوش عشقم, آخرین سرپناه من
آغوش عشقم, آخرین سرپناه من (متن عاشقانه)
در آغوش توام ، رفته ام به رویاهایم ، خواب نمانده ام
از این احساسم ، در این خواب و بیداری ، لذت در کنار تو بودن را درک میکنم
،هیچگاه این سرپناه گرم را ترک نمیکنم ، من از عشق نگاه تو خیره شده ام به
چشمانت ، هیچگاه برای دیدنت لحظه ای را از دست نمیدهم!

در آغوش توام ، آرام تر از همیشه ، و ای کاش میشد که همیشه اینجا
بمانم، آغوشت را آخرین سرپناه خودم بدانم، اگر عمری باقی نمانده ، در آغوش تو بمیرم…
همینجا میمانم ،
همینجا تمام حرفهای دلت را میخوانم، و همینجاست که میدانم مرا دوست داری ،خیالم
راحت است هیچگاه تنهایم نمیگذاری
میروم به اعماق خاطره
هایمان ، چه صبری داد به ما عشقمان …
گذشتیم با هم از سردی
لحظه ها ، رسیدیم به آخر خط همه غمها ، رها شدیم از هر چه غصه بود ، آخر سر شدیم
یکی از شیرین ترین قصه ها!
در آغوش توام ، رفته
ام به رویاهایم ، خواب نمانده ام از این احساسم ، در این خواب و بیداری ، لذت در
کنار تو بودن را درک میکنم ،هیچگاه این سرپناه گرم را ترک نمیکنم ، من از
عشق نگاه تو خیره شده ام به چشمانت ، هیچگاه برای دیدنت لحظه ای را از دست نمیدهم!
مرا بگیر
و رهایم نکن ، اگر هم خواستم ناخواسته لحظه ای پرواز کنم ، مرا پر پر کن، من به
عشقمان شک ندارم ، من که جز تو کسی را ندارم ،پس اسیرم کن تا همیشه ، این لحظه
هیچگاه بهانه ای نمیشود از اینکه زندانم در قلب مهربان تو!
لبریز از عشقم ، خالی
از هر نیازی ، به سوی آنچه که آرزویش را دارم ، به سوی تو می آیم که تنها آرزوی
منی !
رو به سرچشمه روشنی
ها ، دنیای من تاریک میشود اگر نباشی …
در آغوش توام ، شعر
با تو بودن را برایت میخوانم ، شعری که با من و تو آغاز میشود، من و تو یک روز با
هم میرویم اما شعر با تو بودن هیچگاه تمام نمیشود
نویسنده: مهدی لقمانی
http://daftareshghe.com
مطالب اخیر مرتبط: متن های عاشقانه
لبریز از بی وفایی، خالی از محبت
روزی که حرف از زندگی, وفا داری و عشق بود

سلام خدمت بازدید کننده گان گرامی