گاهی باید رفت

ماندن همیشه خوب نیست
رفتن هم همیشه بد نیست
گاهی رفتن بهتر است
گاهی باید رفت
باید رفت تا بعضی چیزها بماند
اگر نروی هر آنچه ماندنیست خواهد رفت
اگر بروی شاید با دل پر بروی و اگر بمانی با دست خالی خواهی ماند

گاهی باید رفت و بعضی چیزها را که بردنی ست با خود برد، مثل یاد، مثل خاطره، مثل غ ر و ر
و آنچه ماندنی ست را جا گذاشت، مثل یاد، مثل خاطره، مثل لبخند
رفتنت ماندنی می شود وقتی که باید بروی، بروی!
و ماندنت رفتنی می شود وقتی که نباید بمانی بمانی!

شاید گاهی باید رفت و گذاشت چیزی بماند که نبودمان را گرانبها کند
نمیدانم...شاید باید سر به زیر رفت...هر چند با اندوه!
شاید باید با لبخندی بر لب رفت هر چند باری سنگین بر دل و دوش

رفتن همیشه بد نیست
هرچند شکسته
شاید باید آنگونه بروی که دیده شوی و حضورت مثل لمس بال یک پروانه حس شود
شاید باید آنگونه رفت که هیچ نگاهی نتواند انکار کند و هیچ دلی نتواند
حـــــــــــــــــــال باید رفت،فقط باید رفت
شاید وقتی بروم همه ی چیز هایی که باید بیایند،بیایند

دلتنگی

دلتنگی
واژه ای بی معناست
وقتی تو
در لحظه هايم نفس می كشی
و از دور به من نزديکی
هيچ كس مثل من
تو را با خود ندارد......

 

سلام بر دوستان عزیز و همیشه همراه

امیدوارم سال خوبی در پیش رو داشته باشید...سالی پر از موفقیت و عاقبت بخیری

شب ِ مبادای من

نمی دانم زندگی
تو را برای کدام شب ِ مبادای من
کنار گذاشته ؟!

چه شبی مباداتر از امشب
که حتی خودم را هم
ندارم...

مفهوم عشق

مفهوم عشق (متن عاشقانه)




و حالا میفهمم زندگی چیست ،حالا که با توام میفهمم عشق چیست
قبل از آمدنت نه حسی بود ،نه حوصله ای،من بودم و تنهایی و روزهای بی عاطفه
حالا پراز احساسم، لبریز از تو و غرق در عشق

ادامه نوشته

تنها باتو

تنها با تو (متن عاشقانه)



تو می آیی ،همه چیز در تو خلاصه میشود،رفته ام در حسی که بیرون آمدن از آن محال است، نمیخواهم فکر کنم اینها همه خیال است
یک چیزی مرا دیوانه کرده اینجا ،بوی عطر تو پیچیده اینجا

ادامه نوشته

دوستت دارم

دوستت دارم (متن عاشقانه)



وقتي تو را دارم از اين زندگي هيچ نميخواهم ديگر ، تو را ميخواستم ، که دارمت ، براي هميشه ميخواهمت و من ميخوانمت ، همچو نماز عشق ، به سوي تويي که قبله راز و نيازهاي مني
راز قلب تو و تمام احساسات قلبهايمان ، نياز من به تو و لحظه هاي عاشقي مان

ادامه نوشته

درد عشق

درد عشق(متن عاشقانه)



دلم خوش بود به اینکه مال منی ، به اینکه همه جا همیشه با یاد منی
نه فکر میکردم راهم اشتباه است ،نه حس میکردم عشقی دیگر در راه است

با تمام وجود حس میکردم تنها تویی در قلبم که به من لحظه به لحظه نفس میدهد

ادامه نوشته

عشق پاییز

عشق پاییز (متن عاشقانه)



چه سالهایی گذشت و چه روزهایی آمد
هر فصل به عشق پاییز ،باران بارید و بهار شد و گرمای قبل از خزان آمد
و من مثل برگی در بین باد و باران و تگ رگ، آخر قصه چیزی نیست جز مرگ

و عاشقانه فارغ از پایان زندگی ام، نفس میکشم در غوغای این دنیا و هیاهوی فصل ها

ادامه نوشته

غروب پاییز

در این اولين غروب پاییز ، دلم گرفته
فصل انتظار من و حال گرفته ام ، یکی نیست که بپرسد
چرا اینجا زانو به غم گرفته ام و نشسته ام
یکی نیست بیاید و مرا آرام کند، این روح خسته ی مرا از تنم رها کند
انگار آسمان بغضی در سینه اش دارد و شکستنی نیست ، این لحظه های سرد رفتنی نیست
فصل عشق من است و آغاز دلی که لحظه به لحظه بهانه میگیرد، شاید میخواهد پاییز را در آغوش بگیرد اما حسی است که از او فاصله میگیرد!
دلم میخواهد گریه کنم با صدای بلند ، دلم میخواهد فریاد بزنم ، آهای با توام ، از من نخند
نخند به چشمهای خیس و دل گرفته ام ، نخند به این سرنوشت و دل یخ زده ام
و این تنهایی و غروب و لحظه های بی حوصله ، حال مرا در هوای پاییزی درگیر کرده است ، همین شده که دل مرا از این لحظه ها دلگیر کرده است
به سوی خورشید میروم ، خورشیدی که در حال غروب است و من به این امیدم که در جایی دیگر طلوع میکند، دلم میخواهد مثل خورشید غروب کنم و در دنیایی دیگر طلوع کنم
اسیرم ، انگار دنیا برایم مثل قفس است ، اینجا که نشسته ام همان کنج قفس است !
چرا برگهایی که روزی سبز بوده اند ، بر زمین می افتند و خشک میشوند، چرا دلی که روزی پر از عشق و احساس بود ، امروز مثل همان برگهای خشکیده شده؟ چرا اینقدر تنها شده
و با این وجود ، با دلی عاشق این فصل و لحظه های دلگیر ، سر میکنم با این ساعات نفسگیر
خودم را رها میکنم از این بغض و اشک میریزم ، فارغ از آنکه کسی مرا ببیند و بگوید این دیوانه دردش چیست

عاشقم هنوز

عاشقم هنوز(متن عاشقانه)



تو بی وفایی و من بی خبر از همه جا ، تو رفته ای و من همچنان اشک میریزم اینجا
فکر نکن عاشقت هستم ، فکر نکن التماست میکنم که برگردی
بی خیال نمیتوانم به دل خودم هم دروغ بگویم::
 "عاشقتم هنوز"

ادامه نوشته