عاشقم هنوز

عاشقم هنوز(متن عاشقانه)



تو بی وفایی و من بی خبر از همه جا ، تو رفته ای و من همچنان اشک میریزم اینجا
فکر نکن عاشقت هستم ، فکر نکن التماست میکنم که برگردی
بی خیال نمیتوانم به دل خودم هم دروغ بگویم::
 "عاشقتم هنوز"

ادامه نوشته

عاقبت هوسرانی

یا هو
سلام دوستان
یه موضوعی هست که چند ماهه آزارم میده
میخواستم اینجا ننویسم ولی دیگه نمیتونم
.....
چند ماه پیش بعد از چهار سال یکی از دوستان قدیمی رو دیدم
دوران دبیرستان باهم بودیم
ولی بعد از یه مدت بخاطر بی بندباری هاش دیگه به دوستی باهاش ادامه ندادم
و گذشت....
تا چند ماه پیش تو دانشگاه یکی صدام زدم
برگشتم دیدم خودشه
بعداز حال و احوال پرسی گفتم: با بی بند باری هایت چطوری؟
گفت: الان چندماهی است که توبه کردم
و برام جالب شد و در مورد دوست های خیابانیش ازش پرسدیم
یه چیزای رو گفت که اولش باروش سخت بود ولی با سند و مدرک بهم ثابتشون کرد
خلاصه ما فهمیدم که راست میگه
اما حرفای دوستم:
از هفده سالگی تا 22 سالگی با...
با 74 دختر رابطه جنسی داشتم
که بیشترشون دبیرستانی بودند
گذشت و گذشت تا چند ماه پیش
وقتی فهمیدم که...
چندتا از دوستانم یه دختری رو میبرن خونه خالی
(شش نفر از دوستانم خانه ای رو اجاره کرده بودن برای همین گندکاری ها)
یکی از اونا کارگر ساختمانی بود
بهش زنگ میزنن و میگن یه دختر توپی آوردیم,زود خودتو برسون
سرکارگر بهش اجازه نمیده که بره پیش دوستان
میگه شما شروع کنید تا من بیام
عصر میره خونه
میبینه که دوستان کارشون تموم شده و فقط و فقط منتظر اون هستن که بیاد
وقتی رفت تو اتاق پیش دختره
وقتی چشمم به دختره میخوره
چشمامش پر از اشک میشه و میزنه بیرون
بعدها مشخص شد که دختر, خواهرش بوده
که دوستان زحمتش رو کشیدن و.....
این بود که توبه کرد و دیگه دنبال این کارها نرفت
وقتی اینو شندیم حسابی شکه شدم و ترسیدم و به یاد این جمله افتادم
"از هر دستی بدهی از همون دستم پس میگیری"
و منم  توبه کردم
امیدوارم خدا منو ببخشه و...

---

و ما همچنان میگویم که:
با زنان مردم زنا نکنید  که با زنان شما زنا میکنند.
و شما همچنان  به عشق و حال خود بپردازید
تا سر موقع اش که....
...
دیگه حرفی ندارم
موفق باشید
یا حق

مخاطب خاص

پسری نیستم که هرزگی کنم
پسری نیستم که چشم چرانی کنم
مرادنگی و محبتم را با هر دختری تقسیم کنم
عشق و احساسم تنها خاص یک نفر است
عرق عشق و محبت خواهم کرد آنکه را خاص من باشد
طوری که بی نیاز شود از عشق و محبت
سیراب شود از زندگی
و تا جان به در برم
مخاطب خاصم کسی نیس
و خدا نفسی بهم بدهد
آغوشم تنها خاص اوست

برو

بیهوده تلاش نکن
آنکه میخواهد برود امروز نرود فردا حتما خواهد رفت

شغلش این بود بیاید عاشق کند
تنها بگذارد و برود
نمیدانم،شاید مأمور بوده و معذور

تو هم برو
مبادا از آنانکه مراتنهاگذاشتند جابمانی

میخواهی بروی؟ بهانه میخواهی؟ بگذارمن بهانه رادستت دهم
 برو
هرکس پرسید چرا؟
بگو لجوج بود, همیشه سرسختانه عاشقم بود
بگودروغ میگفت ,میگفت هرگز ناراحتم نکردی
بگودرگیربود, همیشه درگیرافسون نگاهم بود
بگو بی احساس بود: به همه ی فریادها، توهین ها واخم هایم فقط لبخند میزد
بگو او نخواست کسی خزمن در دلش خانه کند.

چه آزمون دشوار یست
قلبت را،
سمت چپ بگذارند
و بگویندبرو به راه راست

بوی رفتن میدهی،دررابازمیگذارم
وقتی بروکه گنجشکها و ستاره ها خوابند
کسی رامیشناسی که شیشه شکسته ای رابندبزند
پیش ازآنکه بروی پیش ازآنکه بشکند..؟