دلی که به تو سپرده ام

توضیح نمی خواهد
.
.

تمام خواهش من یک جمله کوتاه است
دلی که به تو سپرده ام را به غم مسپار

شیشه شکسته...

بعضی ها از دور می درخشند
.
.

نزدیک تر که میشوی
یک تکیه شیشه ی شکسته ای بیشتر نیستند
.
.

باید به آنها لگد بزنی تا از مسیر نور دور شوند
و چشمان دیگری را خیره نکنند و گول نزنند

خواب و بیداری...

اگر خوابیده بودم
.
.بی شک هر شب خوات را دیده بودم
سالهاست به انتظار دیدنت بیدارم
.
.من بازنده خواب و بیدارم

برای تو ...

باختی در کار نیست
برای تو
.
.قلبم را ریسک میکنم
یا می برم..
.
یا میمیرم

قصه تنهایی

مرا خط به خط بخوان
کلمه به کلمه معنایم کن
حرف به حرف
تمام اشک هایم, بغض هایم,دردهایم
نگفته هایم را مرهم باش
که من برم این قصه تنهایی را

مرگ تدریجی

این روزها تلخ میگذرد
.
.دستم میلرزد از توصیفش
همین بس که نفس کشیدنم
در این مرگ تدریجی
مثل خود کشی است
.
با جیغ کُند

تنها آرزویم

تنها آرزویم این است
یک روزی یک جایی ببینمت و بگویم
من را بخاطر تمام بدی هایم
بخاطر تمام دروغ هایم
حتی من را بخاطر دوست داشتنت
ببـــــــخش

دل تنهای من

مچاله میکند
خط میزند
خلاصه راحت است
ارث پدرش که نیست
دل تنهای من است

رفتنت را خیالی نیست

رفتنت را خیالی نیست
.
.فقط مانده ام که در چشمان به آن زلالی
چگونه جا داده بودی آن همه دروغ را

نفهمیدم در رفاقت چه شد

دوستم ,,,پیرهنم را بالا بزن
.
.کمرم را دیدی
نترس چیزی نیست
اینها فقط جای خنجرند
..
نفهمیدم در رفاقت چه شد
تو مراقب باش