يكي بود يكي نبود

یکی عاشق بود ، یکی بی وفا ،


یکی عاشق بود ، یکی بی وفا ،


♥N♥
♥♥ بقيه در ادامه مطلب ♥♥
تو می دانی چراهرچه این نگاه می بارد ،این بغض سبک نمی شود ؟!
چقدر گفتم این همه بی نشان شدن دلتنگ ترم می کند؟
چقدر گفتم اینهمه زمزمه نبودن بی تاب ترم می کند؟
من گفتم اما تو باور نکردی
دلتنگ تر شدم …
بی تاب تر شدم …
باور کن...
روزهای خوب باهم بودنمان گذشت، روزهایی که با چند خاطره تلخ و شیرین
به سر رسید و تنها یادگار از آن روزها یک قلب شکسته برجا ماند.
روزهای شیرین عاشقی گذشت و امروز من تنهای تنهایم ، گذشت و اینک دلم
هوای تو را کرده است.
دلم تنگ است برای آن لحظه های شیرین با هم بودنمان.
دلم برای گرفتن آن دستان مهربانت ، بوسه بر روی گونه زیبایت تنگ شده
است.
کاش دوباره آن روزهای شیرین عاشقی مان تکرار می شد ، کاش دوباره می
توانستم آن صدایی که شب و روز به من آرامش می داد را بشنوم.
دلم برای آن خنده های قشنگت تنگ شده است عزیزم.
تو رفتی و تنها چند خاطره که هیچگاه نمی توانم فراموش کنم بر جا
گذاشتی.
خاطره هایی که یاد آن این دل عاشقم را می سوزاند.
دلم بدجور برای تو تنگ است عزیزم.
♥♥
♥♥ بقيه در ادامه مطلب ♥♥
♥♥
یک سال گذشت این هم نشدیم:
ته دیگه طلایی رنگ خوشمزه هم نشدیم دو نفر سرمون دعوا کنند
♥♥ ♥♥ بقيه در ادامه مطلب ♥♥ ♥♥
♥♥
♥♥ بقيه در ادامه مطلب ♥♥
♥♥