تاریکی اتاقم با نوری ضعیف شکسته میشود... لرزشی روی میز کنار تختم میفتد . . از این صدا متنفر بودم ... اما چشم هایم را میمالم 1 new massage . . تا لود شود... آروز میکنمکاش تو باشی سکوت میکنم... آرزوی بی جایی بود
بعضی وقتا مجبوری توی فضای بغضت بخندی.. دلت بگیره ولی دلگیری نکنی.. . .گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شه.. شاکی بشی ولی شکایت نکنی.. خیلی چیزها رو ببینی ولی ندیده اش بگیری.. . .خیلی حرفا رو بشنویی و نشنیده بگیری.. خیلی ها دلتو بشکنن ولی تو فقط سکوت کنی.. بعضی وقتا مجبوری...
قسمتی از دیروز هنوز سر انگشتانم راه می رود خاطرات با تو بودن را چه تلخ و چه شیرین و هرجوری که باشند به دست فراموشی سپرده ام اما در اینآشفته اوضاع دل سر به هوای تو دارم
پرسید:احوالت چطور است گفتم: عالیست مثل حال گل در چنگ چنگیز مغول
عاشقت شدم بازی ام دادی آن هم از نوع قایم باشکش و من چگونه به بازی ادامه دادم نمیدانستم میخواهی دیگر پیدا نشویشیر اگر هم در بد اسارت باشد همه با دیدنش وحشت می کنند من شیر درنده ای بودم کاری با خودم کردم که آهوهای جنگل سر به سرم میذارند
سلام خدمت بازدید کننده گان گرامی امیدوارم لحظات خوشی را در این وبلاگ سپری نمایید
چندنکته در مورد خودم.... 1-من اگرعاشقانه می نویسم نه عاشقم،نه معشوق کسی! فقط مینویسم تاعشق یادقلبم بماند. دراین ژرفای دل کندن ها وعادت ها فقط تمرین ادم بودن میکنم .. 2- پسری نیستم که هرزگی کنم پسری نیستم که چشم چرانی کنم مرادنگی و محبتم را با هر دختری تقسیم کنم عشق و احساسم تنها خاص یک نفر است غرق عشق و محبت خواهم کرد آنکه را خاص من باشد طوری که بی نیاز شود از عشق و محبت و انشاا... غرق شود در خوشبختی سیراب شود از زندگی و تا جان به در برم و خدا نفسی بهم بدهد آغوشم تنها خاص اوست
.......................
من چشم به راه یک اتفاقم نه شاکی ام و نه غر می زنم...
فقط در سکوت خودم، منتـــــظرم...
به قول یه دوست :
تعویض یا تبدیل نمی خواهم ... دلم " تغـییر " می خواهد !
تغییری که درونم را دگرگون کند... روشن کند... امیدوار کند... چیزی که ابدی باشد و برای یک بار هم که شده
بیشتر از " یک لحظه " دوام داشته باشد ! با خودم می گویم شاید ... شاید هنوز وقتش نرسیده!!! کسی چه میداند...! شاید هنوز راه رسیدن را پیدا نکرده!!! اما حسی به من می گوید بالاخره پیدا می کند... و تا آن روز فقط از من یک چیز می خواهد ... باشد ای اتفاق ! ... گرچه کمی پیرتر شده ام با اینکه دیگر مثل آنوقت ها عجیب نیستم اما خیالت راحت باشد... من صبورم...